جستجو
-
۱تصویر
عکس خانوادگی
از راست: فاطمه عامری، آذرمیدخت پزشک نیا، و فریده عامری
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
درباره ارسال نامه دیروز به دست سیدحسن، بیماری سیفلیس سیدحسن شوفر بنا به تشخیص دکتر امان پور و روانه کردن وی به کرمان و درخواست از همسرش برای توجه به وی، سلام رساندن به فاطمه و فریده، و عزیمت به ریگان بعد از بم
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۷ ش
شامل شکرگزاری به خاطر سلامتی همسر و فرزندان، ارسال پول از بم جهت بلیط هواپیمای فاطمه و فریده، درخواست از امیرهوشنگ جهت تهیه بلیط، مبارزه با ملخها، احتمال سفر به کرمان در صورت ادامه داشتن دندان درد، دزدی علی شوفر، و سلام رساندن به حضرت علیه خانم
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۴ ش
شامل احوالپرسی از همسر و دخترانش فریده و فاطمه، خنک بودن هوای هلکا، ارسال مرکبات، سبزی، و کشک به کرمان، دستور خرید هندوانه و خربزه به دست حسین نصرالله، و درخواست ارسال رادیو و خبرهای کرمان؛ همراه با پاکت
-
۲تصویر
کارت پستال محمد عامری به آذرمیدخت پزشک نیا، ۱۳۳۶ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندانش فاطمه، فریده، و غلامحسین، توصیف پذیرایی در هواپیما، و ملاقات آنان در لندن
-
۱تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۸ ش
شامل احوالپرسی از همسر و فرزندانش غلامحسین، فریده، فاطمه و حضرت علیه خانم، ماندن در وکیل آباد و سپس رفتن به بم و مراجعه به کرمان، و ارسال روزنامه به ابارق
-
۳تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
شامل احوالپرسی از همسر، فاطمه، و فریده، خرابی باطری ماشین در حرکت از کرمان، و سلام رساندن به راسخ، ناصر، و غلامعباس
-
۲تصویر
عکس خانوادگی
از راست: فاطمه عامری، آذرمیدخت پزشک نیا، محمد عامری، غلامحسین عامری، و فریده عامری؛ نوشته پشت عکس: «به رسم یادگار عکس فامیلی که در تهران»
-
۲تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۲۳ ش
شامل آرزوی سلامتی برای همسر، فاطمه، و فریده، ارسال سریع جواب نامه با کامیونی که برای امان الله فرستاده شده، اطلاع به خانم تیمون که ماژور تا پانزده روز دیگر به کرمان نمی آید، و ارسال خبرهای تازه کرمان و جاهای دیگر
-
۳تصویر
نامه محمد عامری به همسرش آذرمیدخت، ۱۳۳۱ ش
شامل احوالپرسی، حضور در وکیل آباد جهت انجام کارها، سفر به ریگان در صورت سالم بودن ماشین عباس خان، امتحان دادن بچهها در کرمان که آماده سفر به تهران شوند، خبر چپ شدن ماشینش و از بین رفتن آن به دست محسن خان به علت سپردن آن به یک شوفر ناشی، بدی اوضاع مزاجیش، سلام رساندن خدمت خانم جانش، فاطمه، فریده، و غلامحسین؛ همراه با پاکت